نگاه اهل ادب

میر جلال الدین کزازی

روایتی درباره ی شاهنامه، سپر پیروزی زبان پارسی و نامه ی ورجاوند و بی مانند فرهنگ و منش و اندیشه ی ایرانی و پیشینه ی نازش خیز ایران زمین از نگاه استاد میر جلال الدین کزازی

پرویز حقیقت

زنده یاد محمدعلی حقیقت سمنانی همیشه و به ویژه در دوران بازنشستگی به مطالعه و تحقیق مشغول بود -  او به شدت  به میهنش ایران، عشق می ورزید -  کتاب او در بارۀ ملی شدن نفت و پیروزی دکتر محمد مصدق، که او یکی از پیروان سرسخت مکتب او بود، حاصل زحمت های چندین سالۀ اوست. او تقریبا در بیشتر طول عمر خود، از هر فرصتی برای گردآوری ضرب المثل های منظوم فارسی استفاده می کرد؛ و سرانجام کتابی به همین نام (ضرب المثل های منظوم فارسی) به چاپ رسانید.  این کتاب که برخی از ضرب المثل هایش در سخنرانی های بزرگان ادب، سیاستمداران و دانشمندان ایران به کار برده شده است، جلوۀ خاصّی یافته و مقبول استادان و اهل پژوهش و تحقیق افتاده است. استاد محمدعلی اسلامی ندوشن در مقدمه این کتاب تحت نام- ایران در آئینۀ مَثَل هایش-  می نویسد:  " به  طور کلى يکى از مايه هاى شاهکارهاى ادبى در زبان ما  و شايد در هر زبان بزرگى اين بوده است که در بطن خود مقدارى انديشه و اصطلاح مردمى، که طبيعى ترين و جوشان ترين ادراک ها را شامل بوده اند، بگنجاند.  پيوند با متن زندگى  که دلخواه هر اثر بزرگ است  مستلزم آن بوده که از انديشه هاى نشت کرده از لايه هاى زيرين اجتماع بهره گرفته شود."  و در جای دیگر می گوید: " به نظر من آقای محمد علی حقیقت سمنانی در بارۀ « ضرب المثلهای منظوم فارسی» کتاب ارزنده ای تألیف کرده اند. در این کتاب ارتباط میان «مَثَل رایج» و شعر فارسی، همچنین سَیَلان فکر از کوچه و بازار به مغز شاعر، و برعکس از خلوتِ شاعر به غوغای برزن، خوب نموده شده است. ... باید در یک یک این بیت ها و مَثَل ها تأمل کردو در پیشِ چشم آورد که هریک از این عبارت های کوتاه از چه مقدار تراکم تجربه تلخ و شیرین زندگی، مانند خوشۀ انگور، فشرده شده اند."

و امّا در بارۀ شاهنامه، شاهنامه بیش از هزار سال فراز و فرودها وَ تلخ و شیرین های روزگاران را پشت سر نهاده و همیشه نامۀ نازش و موجبِ سَرافرازیِ هر ایرانیِ پاک نژاد بوده و هست. این نامور نامه حدود بیش از چهل سال دوست همیشه همراهِ زنده یاد محمدعلی حقیقت سمنانی بود.   فردوسی بزرگ خود می دانست که در میانِ دل آگاهان و میهن پرستان، عاشقانِ زیادی پیدا خواهد کرد که گفت:

"برآوردم از نظم کاخی بلند

که از باد و باران نیابد گزند

نمیرم از این پس که من زنده ام

که تخم ســـخن را پراکنده ام "

این تخم هرجا که بر دلی نرم و مهربان وَ صاحب اندیشه فرود آمد، سَروی سَرسَبز و آزاده سَر برآورد. «شاهنامه سپر پیروزی زبانِ پارسی» یکی از میوه های شیرین  همان "تخم سُخن" فردوسی است. مؤلف کتابِ این سُخن های دلپذیر و روایاتِ روزگارِ خود را از خودِ فردوسی سَرمشق گرفته است:

زِ فردوسی اکنون سُخن یادگیر

سُخن های پاکیزه و دلپذیر

او صفاتِ پهلوانانِ شاهنامه را با صفاتِ مبارزان و سُخنورانِ آزادۀ روزگارِ ما پیوند زده وَ مطالبِ دلنشینِ شاهنامه را برای جوانانِ امروز دلپذیرتر کرده است.  نویسندۀ کتاب می گوید: " دینِ فردوسی، دینِ انسانیت،  محبّت وَ عشقِ به میهن بوده است." من- پرویز حقیقت -  که خود سالها با این برادر شاهنامه خوانده ام وَ در بارۀ بیت بیت شاهنامه اندیشیده ام، می گویم: " شاد باشی برادر که راست گفتی." اندیشه های فردوسی را اگر بخواهیم به خُرافات و مَذهب گره بزنیم، بر این بزرگ مردِ ایران زمین جفا کرده ایم. دکتر میر جلال الدین کزازی در مقدمه ای که براین کتاب نوشته است، می گوید: " کتابی پُربرگ و ستبر که دستآوردِ دلبستگی و باور وَ تلاشِ پُرشور و دیرپای نویسنده است و پیوند هموارۀ او با شاهنامه. روان شاد محمدعلی حقیقت سمنانی خوانده ها و پژوهیده ها و یافته های خویش را، در این شاهکار شگرف، در کتاب آورده است و بی هیچ درنگ و دریغ، فراپیش خوانندگانِ خواستار نهاده است."

شاهنامۀ زنده یاد محمدعلی حقیقت سمنانی را که همیشه رفیق وَ راهنمای من در زندگی بوده است  بخوانید و از گُفتارِ فردوسی بزرگ و روایاتِ شیرینِ نویسنده لذّت ببرید. در پایان، تلاش های فززند آن زنده یاد، داریوش عزیز، که خود استاد علوم سیاسی دانشگاه می باشد، وَ برای زنده نگه داشتن نام پدر، به شیوه ای شایسته این دو کتاب را با کمک و همیاری شایان تقدیر دکتر سهراب سعدالدین- نوه خواهرمان -  در میهن عزیز ایران،  به چاپ رسانده و در اختیار اماکن فرهنگی و دسترس خواستاران آن قرار داده است، می ستایم.  

                                                                   با آرزوی پیروزی،   پرویز حقیقت

                                                                         شهریور ماه سال 1400